دل نوشته هایم برای کودک ایندم

به روزرسانی

سلام مامان جان خوبی؟چون دوس نداشتم حرفام اینجا غمگین باشه خواستم الان که حالم ارومتره هم باهات حرف بزنم حرفای اون روزم تو دوره ای بود که واقعا الانم که بهش فکر میکنم بغضم میگیره  هنوزم اون قضیه هست ولی کمی بهتر شده یا شایدم من قویتر شدم .متاسفانه یا خوشبختانه آدما به هر چیزی عادت میکنن در نهایت. این روزا با هر روشی بتونم خودمو توجیه میکنم که زندگی اینجوری نمیمونه و روزای شاد میرسن بالاخره ولی از همه طرف فشار روم هست. حتی نمیدونم دیگه مخاطبم تو باشی اینجا یا نه،شاید الان فقط دارم با خود ایندم حرف میزنم که بهش بگم با اینکه داغونم ولی تسلیم نمیشم و میدونم که تو اینده روزای تلخ و شیرینی رو میبینم دوست دارم به خود الا...
12 دی 1398

سلام عشق کوچولوم

مامانی دلم قدر یه دنیا گرفته اینقدر حالم بده که یوقتایی فقط میتونم به مردن فک کنم و بس. میدونی من همیشه تو زندگیم سعی کردم امیدوار باشم حتی گاهی وقتا منو رویاپرداز خطاب کردن ولی من فقط به بزرگی خدا امید داشتم همین میدونستم که امکان نداره کاری براش ناممکن باشه هر چند تو ذهن ادما غیرممکن باشه. با همین طرز فکر چیزایی رو تا این سن تحمل کردم و کشیدم که بیشتر همسن و سالام حتی تصورشم براشون دردناکه اما بازم امید داشتم بازم حتی یه لحظه دوست نداشتم جای کسی غیر از خودم باشم،اما خدا انگار تصمیم گرفته به من نشون بده که از این خیال باطل امید به روزای بهتر بیا بیرون،میخواد بهم نشون بده که همیشه میشه داغونت کنم و وضع از اون چیزی که هست هم بدتر بشه...
28 آذر 1398

وای ماماننننن

سلام کدوتنبل من خوبی تو؟من واقعا شرمنده ام بخاطر این حجم از بدقولیم الان سه ماهه وبلاگتو آپدیت نکردم الانم فقط اومدم علایم حیاتی از خودم نشون بدم.کار خاصی نمیکنم این روزا میرم دانشگاه و میام.x man هم همچنان نیومده. با این وضع گرونی هم حالا حالاها نمیاد احتمالا😂😅 اها یه تیکه شعر هم میخواستم اینجا برات بذارم مال یه فیلمه بدنیا اومدی برات میخونمش😂 Baby don't cry gonna make a pie 
12 آذر 1398

مامان عملی

سلام کدو تنبل مامان خوبی شما؟شابد باورت نشه ولی من الان که دارم ذبن مطلبو مینویسم حدود شش ساعته از ریکاوری اتاق عمل اومدم بیرون بعععله ما هم بینی مونو عمل کردیم فعلا تا یه هفته از راه بینی نمیتونم نفس بکشم دعا کن خوب شه بینیم مامانی.من خیلی نمیتونم تایپ کنم.دوستت دارم خیلی زیاد .فعلا
25 شهريور 1398

مامان بدقول

سلام کدوتنبل مامان خوبی تو؟ببخش عزیزکم نگو بی معرفتم هی مبخواستم بیام تو وبلاگ هی درست لود نمیشد و ارور میداد نمیدونم چرا. نتیجه ش این شد که من الان اومدم بهت سر زدم راستی یادته یه بار درمورد علایقم در حال حاضر باهات حرف زدم. کلا ادمیم که روی یه موضوع قفل میزنم الانم روی یه داستان کوردی قفلم (رها)هی میخونم و هی ذوق میکنم واسه شادی و عشق و غضه میخورم واسه ناراحتی ادمایی که نمیشناسمشون.شرمنده روی ماهت فعلا هم معتاد فیلم هندی و کره ای هستم یوتیوب هم که تقریبا پنجاه درصد وقت بیداریمو پر میکنه😐 و واضحه که از تنهایی و بیکاریمه و حدس بزن این تقصیر کیه😂؟بله درست حدس زدی عزیزم. بابا جونت x man خان😑چرا؟خب واضحه نمیاد منو پیدا کنه یا یه جایی با م...
22 مرداد 1398

خرداده و امتحاناش دیگه😷

سلام کدوتنبل من خوبی شما؟راستی اگه از کدوتنبل خوشت نمیاد پامپکین صدات کنم؟بهتره؟ بگذریم همونجوری که از عنوانش معلومه الان امتحاناتمه اوه اوه نگم برات همه شونو دارم گند میزنم😓اصلا حس و حال خوندن نیست امیدوارم علاقه ت به درس به من نره😐راستی بزرگ شدی ازم بپرس مامان روان 2 چند شدی😐 الانم مثلا فردا امتحان دارم و باید درحال خوندن باشم راستی ایکس من نیومده هنوز.هر جا هستی باش فعلا😑گازش بگیر مامان دندون درآوردی 😬 پ.ن:راستی ایکس من😂هیچوقت اندازه زمان امتحانا از ته دل نخواستم بیای 😂شبا یه صفحه درس میخونم😂سه بار میگم اه ازدواج کنم راحت شم.کجایی تو اخه😑این وبلاگ قرار بود درباره بچه مون باشه الان نود درصدش غرغرای منه به تو.بیا دیگه هر جور میای😐ب...
27 خرداد 1398

اردیبهشت

سلام بر کدوتنبل مامانش خوبی فینگیلی؟منم خداروشکر بد نیستم روی سخنم امروز بیشتر با x_manه. اخه آقای محترم پسر گل من معطل شمام؟کجایی شما اخه؟الان داری دختربازی میکنی آیا؟حق من و این بچه رو خرج یه نفر(یا خدای نکرده نفرااات)دیگه میکنی؟ انصافه؟ دانشگاه ما شده عین شانزلیزه پر از جفت جفت دختر پسر..  انصافه؟ برم رل بزنم مسیر زندگیمون کلا جدا شه؟ اخه این چه وضعشه؟بیا منو پیدا کن دیگه😑 حالا اوضاع اقتصادی که داغونه نمیتونیم زود ازدواج کنیم حداقل تو بیا یه مدت نامزد میمونیم😂😂
14 ارديبهشت 1398

نوروز 98

سلام کدوتنبل مامان🎃(میدونم این کدوتنبله مال هالووینه بچه!)سال نوت مبارک جقله یه سال دیگه به دیدن همدیگه نزدیکتر شدیم احتمالا ایکس من هم که نیومد جفتمون رو حیران کرده 😒(حتما یبار روی لباسش بالا بیار مامانی) سال 97هم گذشت سخت ترین سال عمر من تا الان هم تموم شد خیلی اتفاقا افتاد یه سری هاشونو فراموش میکنم با گذشت زمان ولی چند تا شون اونقدر بد بودن که تا اخرین لحظه عمرم تو یادم میمونن دلتنگم یه عالمه مامانی خسته شدم کاش خوب میشد اوضاعم کاش دلم شاد میشد بعد اینهمه ناراحتی  خب دیگه خیلی غم انگیز شد متنم.همینا دیگه عیدت مبارک😁شنبه هم راهی سفریم.فعلنی مامی😘
1 فروردين 1398

بازگشت دوباره

سلام جوجه کوچولو😍خوبی عزیزم؟ببخش که اینهمه تاخیر داشتم هی میومدم یه چیزی بنویسم بعد با خودم میگفتم خب چی بنویسم.الانم حرف خاصی ندارم امروز 18اسفنده و وقتی بزرگ شدی بهت میگم دو روز پیش واسه ی من چه روز سختی بود (امروز 22مه البته من 18م موفق نشدم پست بذارم😐) ولی زندگی ادامه داره با همه سختیاش و اینو بدون که نه ناراحتی موندگاره نه خوشی و باید سعی کنیم ناراحتیارو به امید روزای خوب تحمل کنیم و از خوشی ها حداکثر استفاده رو ببریم. امروز هم دانشگاه نرفتم چرا؟چون خسته بودم😐  ایشاالله اونقدر مامان باحالی باشم که اجازه بدم تو هم ماهی یه بار رو بپیچونی😎 فعلا هم که بابات سر و کله ش پیدا نشده😑تو این وضعیت اقتصادی فکر هم نکنم حالا حالا ها ...
22 اسفند 1397

جوجه کوچولو

سلام کدو تنبل جان خوبی مامان؟چه خبرا؟راستی جوجه یه چیزی خوندم یه جا خیلی بنظر قشنگ بود میگفتش که بچه ها خودشون مامان باباشونو انتخاب میکنن پیش خدا اوخی ینی تو یه روزی کلی مامان بابا رو میبینی و تصمیم میگیری بیای پیش من و x_man؟😍 خواستم اگه اینطوریه پیشاپیش بخاطر حسن انتخابت بهت تبریک بگم😀خدا خیلی دوستت داره که مامان آینده ت منم😁همونطور که تا حالا فهمیدی مامانت از کمبود اعتماد بنفس شدید رنج میبره😓😜به اون بالا سری هم بگو حواسش بهم باشه😇 خب دیگه من برم ادامه ی فیلممو ببینم😃فرجه هاست دیگه😂
5 دی 1397