دل نوشته هایم برای کودک ایندم

محرم اسرار من(البته موقتا😅)

1398/10/25 22:48
نویسنده : Patrick
171 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کدوتنبل خوبی؟همین که من اینقدر تند تند پست میذارم بفهم که از نظر روحی چقدر تحت فشارم این روزا هنوز داغ مصیبتایی که پیش اومده واسه هموطنامون کمتر نشده ولی الان چیزای دیگه ای هم تو ذهنمه و داره از درون مغزمو میخوره.

فعلا هم تو نزدیکترین چیزی هستی که به روانشناس دارم پس واسه تو میگم که استعاره ای از امید به نور و روشنایی در آینده توی زندگی منی.

خلاصه بگم که حقمو دارن میخورن این روزا دارن تو روم به شعورم به عنوان یه انسان توهین میکنن و منو در حد یه آدم بی عقل پایین میارن اونم کی کسی که باید واسه من بزرگتری کنه و بتونم روش حساب کنم شاید اشتباه من همینه که فک میکنم رو بعضی آدما میشه حساب کرد اینقدر پر از خشمم این روزا که هزار بار حرفایی که میخوام بزنم بهشونو با خودم تمرین میکنم و هر بار اشکام بی اختیار میریزن و نمیتونم دیگه ادامه بدم چون میمونم از این همه وقاحت و گستاخی از اینکه ادما چقدر پست شدن از اینکه چقدر قلبا سنگی شدن.

بین دوراهی گفتن و نگفتن و تو خودم ریختن گیر کردم .

نمیدونم چی میشه نمیدونم چند سال دیگه به این موضوع چجوری نگا میکنم ولی یه بار دیگه بی وفا بودن این دنیا بهم ثابت شد یه جا نوشته بود این دنیا دیگه تاریخ انقصاش گذشته هر چی بیشتر توش بمونی فقط مسموم تر میشی.

نباید این حرفارو به تو زد میدونم میدونم میدونم... شاید گذاشتم ۲۰ و خردی سالت شه بعد اینو نشونت بدم شاید اصلا هیچوقت اینارو کسی بعنوان فرزند من نخوند.

فقط اینو میدونم که این روزا از همیشه بیشتر نیاز دارم که خدا بزرگیو مهربونی و بخشنده بودنشو نشونم بده.دلم بدجور یه معجزه خدایی میخواد از اونایی که زار بزنم و تشکر کنم بابتش، خدایا توکل به تو❤

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)