دل نوشته هایم برای کودک ایندم

یک مامان خسته و شرمنده

1397/6/5 23:19
نویسنده : Patrick
155 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کدوتنبل من😍😍🎃خوبی تو جغله؟میدونم میدونم از دستم عصبانی هستی بخاطر اینکه حیلی وقته نیومدم باهات حرف بزنم.ولی واقعا بی حوصله و مشغول بودم جوجه کوچولو.

در واقع همین الانم بی حوصله م ولی یهو تو سرچ هام وبلاگ تو اومد بالا دیگه حس مادرانه م جوشید.

یکی از دلایل دیگه ای هم که اومدم باهات حرف میزنم اینه که یکم داستان ترسناک خوندم میترسم و خوابم نمیبره.عملا اومدم پیشت تا ترسم بریزه😨

همیشه هم که نمیشه مامانا بچه شونو اروم کنن😑

این بابای آینده ت هم که فعلا جفتمونو پیچونده خبری از پیدا شدنش نیست.برای انتقام ازش تا میتونی روش بالا بیار در کودکی😬شیر مادرت حلالت😀

همینا دیگه حرفی فعلا ندارم برای گفتن😓دعا کن امشب من از ترس سکته نکنم 😧

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان صدرامامان صدرا
6 شهریور 97 15:34
ای جووونم ❤
Patrick
پاسخ
ممنون عزیزم ❤🌻