یک مامان خسته و شرمنده
سلام کدوتنبل من😍😍🎃خوبی تو جغله؟میدونم میدونم از دستم عصبانی هستی بخاطر اینکه حیلی وقته نیومدم باهات حرف بزنم.ولی واقعا بی حوصله و مشغول بودم جوجه کوچولو.
در واقع همین الانم بی حوصله م ولی یهو تو سرچ هام وبلاگ تو اومد بالا دیگه حس مادرانه م جوشید.
یکی از دلایل دیگه ای هم که اومدم باهات حرف میزنم اینه که یکم داستان ترسناک خوندم میترسم و خوابم نمیبره.عملا اومدم پیشت تا ترسم بریزه😨
همیشه هم که نمیشه مامانا بچه شونو اروم کنن😑
این بابای آینده ت هم که فعلا جفتمونو پیچونده خبری از پیدا شدنش نیست.برای انتقام ازش تا میتونی روش بالا بیار در کودکی😬شیر مادرت حلالت😀
همینا دیگه حرفی فعلا ندارم برای گفتن😓دعا کن امشب من از ترس سکته نکنم 😧
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی